دختر سردار شریف خان است از این رهگذر زیاد به خود میبالد، اوضاع سیستان در این تاریخ جالب توجه بود، نظر به قرابت و بستگی نزدیک میر معصوم خان با قبیله نهرویی خالوی مشارالیه سردار سعید خان باطناً زمام کارها را در دست داشت و چون شکایت زیاد به حشمت الملک (منظور علی اکبر خان است) رسید، او نیز پسر بزرگ خود را که از مادر میر معصوم خان نبود به حکمرانی سیستان فرستاد. ولی چون میر معصوم خان حکومت را تحویل نداد، به پردلخان یکی از روسای قبیله سربندی دستور داد تا نهروییها را از سیستان خارج کند. جنگ دوتیره سربندی و نهرویی بالاخره آغاز گردید و نهرویی ها به سمت افغانستان متواری شدند (سایکس، ص 381) بالاخره در سال 1330 قمری حکومت سیستان هم به ابراهیم خان واگذار شد، وی یکی از مدافعین سر سخت رضا شاه بود. مؤلف زندگینامهی او مینویسد: « با آنکه رضا شاه مخالف سازمانهای اشرافی رژیم ملوک الطوایفی و دستگاه خان خانی بود، ولی این مرد که بازماندهی یک سلسله فئودال قدیمی بود، با کمال مهر و محبت او را در دربار خود برگزید. (منصف، ص 8) البته رضا شاه از او به عنوان یک حربه علیه مخالفین خود در سیستان و بلوچستان استفاده میکرد، زیرا خانوادهی علم طی سالها حکومت در آن منطقه شبکهی خویشاوندی وسیعی از طریق ازدواج در این استان به وجود آورده بودند، شوکت الملک تقریباً با تمامی خوانین و روسای عشایر بلوچ قرابت داشت و از طریق آنان بود که میتوانست هر نوع نغمه مخالفی علیه رضا شاه را در نطفه خفه کند و اساس حکومت او را تحکیم بخشد، با کمک او بود که رضا شاه توانست، دوست محمد خان، جمعه خان اسماعیل زیی و جنیدخان رئیس ایل یار احمد زیی مقتدرتین مخالفین خود را در بلوچستان سرکوب کند (منصف، ص 7-106) پس از امیر علم خان حکومت سیستان به برادر زادهاش امیر محمد رضا خان صمصام الدوله واگذار شد و بعد از بر افتادن حکام محلی در زمان پهلوی دوم، همین دار و دسته با پوششها و عناوین جدید وزیر و
جدول وقایع تاریخی دوره «امیران» بیرجند
ردیف
|
نام
|
سالهای تقریبی حکومت و زندگی
|
همزمان با حکام حکومت مرکزی
|
وقایع مهم
|
1
|
امیر اسماعیل خان خزیمه
|
1144 هجری قمری
|
شاه طهماسب – نادر شاه 1160 – 1448 هجری قمری
|
در 1144 هجری حکومت قائن به او تقویض شد.
|
2
|
امیر علم خان
|
1157 هجری قمری
|
نادر شاه و جانشینان وی
|
در 1157 از طرف نادر مامور حفظ سرحدات عراق شد. (آیتی، ص 115) در 1163 هجری به اتفاق دیگر سرداران شاهرخ جانشین نادر را کور کرد و میرسید محمد نامی را که نسبت به صوفیه می رسانید به سلطنت نشانید. (گلستانه، ص 435) وی بدست اکراد طرفدار شاهرخ کشته شد.
|
3
|
امیر علیخان
|
1164 هجری قمری
|
کریم خان زند – آغا محمد خان
|
حامی لطف علیخان زند بود. در سال 1208 او را پناه داد بعد از پیروزی آقا محمد خان و درگیری مختصری با او به خدمت دولت قاجار مر بست.
|
4
|
امیر علم خان دوم
|
1213 هجری قمری
|
فتحعلیشاه 1251 – 1212 ه
|
در 1213 ه به امر شاه مأموریتی به کابل رفت. (آیتی ص 123)
|
5
|
امیر اسد اله خان
|
1247 هجری قمری
|
فتحعلیشاه، محمد شاه 1265 – 1251 ناصرالدین شاه
|
در 1247 ه در موقع ورود نایب السلطنه عباس میرزا به خراسان حضور داشت. در 4/1253 با اردوی محمد شاه قاجار در محاصره هرات شرکت داشت (همان ص 127) در 1265 ه به فرمان امیر کبیر بدربار احضار و فرمان سرداری قهستان و سیستان برای او صادر و مأمور نظم و سیستان شد (آدمیت، ص 252)
|
6
|
امیر علم خان سوم (حشمت الملک)
|
1269 هجری قمری
|
ناصر الدین شاه 1314- 1265 ه
|
در سال 1284 ه که ناصر الدین شاه به مشهد سفر کرد به مشهد رفت و لقب حشمت الملک و فرمان حکومت سیستان یافت. در کمیسیون مرزی سیستان 1872 م. موضوع حکمیت گلدا اسمید شرکت داشت. (کرزن، ص 273، ج اول)
|
7
|
امیر علی اکبر خان (حسام الدوله)
|
1310 هجری قمری
|
مظفر الدین شاه – رضا شاه 1361 – 1344 ه
|
کوچکترین فرزند امیر علم خان سوم است. در عهد سلطنت مظفر الدین شاه به نمایندگی از برادرش امیر اسماعیل به تهران آمد و بعد از فوت او به حکومت قائنات رسید، با استقرار حکومت پهلوی به پایتخت آمد و مورد لطف شاه قرار گرفت. (آیتی، ص 1378) فرزند او امیر اسد اله علم وزیر در بار پهلوی دوم بود.
|
پایگاه اجتماعی نارویی ها در سیستان :
اولین رئیس طایفه نارویی در سیستان «علم خان» نام داشته است که تیت در سال 1905 میلادی قبر او را در رام شهرستان (14) دیده است، شهرت یافتن قلعه به نام او نیز مؤید این امر است، نامبرده می نویسد : « میر علم خان از خود چندین پسر بر جای گذاشت، اما استعداد آمرانه و کفایت دومین پسر وی یعنی شریف خان به زودی او را به مقام ریاست آن خاندان ترقی داد، وی سرکردگی بلوچها را در سیستان بهعهده داشت و در آن سرزمین صاحب قدرتی گردید، پسر امیر قاین در آن زمان با دختر شریف خان وصلت کرد (تیت، ص 1/ 9 - 178) ناروییها زمانی در سیستان صاحب نفوذ و اعتبار شدند که با میران و خوانین محلی روابط خویشاوندی برقرار کردند، بهویژه پس از ازدواج یکی از پسران میر علم خان امیر قاین با دختر شریف خان نارویی، قدرت و نفوذ این طایفه حتی مایه آزار امیر قاین هم شد. امیران بیرجند هر چند بلوچ نیستند ولی بهعلت مجاورت حوزه فرمانروایی آنان با سیستان نقش سرنوشت سازی در زندگی بلوچ داشته اند، لذا بررسی نحوه نفوذ آنها در سیستان خارج از بحث این مقال نیست
پیوند امیران بیرجند ( خانواده علم) با طوایف بلوچ :
جد امیران بیرجند، امیر اسماعیل خان خزیمه است که در اواخر دورهی صفویه و پس از ورود شاه طهماسب صفوی به خراسان به دعوت نادر قلی افشار از مازندران به خراسان آمد و به حضور شاه رسید و به اردوی نادری پیوست. در همین زمان در سال 1144 ه.ق حکومت قاینات به او تفویض شد. پس از وی پسرش امیر علم خان روی کار آمد، که بعد از کشته شدن نادر از جانشینان وی حمایت کرد و با احمد خان درانی اعلام جنگ داد و بالاخره در صحنه رقابت با سرداران قزلباش جان باخت (منصف، ص 23) سپس فرزندش امیر علیخان به حکومت قاینات رسید، او در جنگهایی که بین لطفعلی خان زند و آغا محمدخان قاجار روی داد طرف لطفعلی خان را گرفت و او را در سال 1208 ه.ق در بیرجند پناه داد (آیتی، ص 123)
پس از مرگ وی پسرش امیر علم خان دوم حکومت قاینات را به عهده گرفت، پس از او امیر اسدالله خان ملقب به «حسامالدوله» و سپس فرزندش امیر علم خان نیز به داعی تجلیل و تشریف موکب سلطنت به مشهد رفت و ملقب به حشمت الملک و از رجال بزرگ شمرده شد و در همان سال مقرر شد که بر سر سیستان رفته و قلاع سیستان را از دست ابراهیم خان بلوچ و دیگر سرداران آن طایفه مستخلص دارد و تلگراف این فتح در مبارک آباد به امضای امیر علم خان و محمد اسماعیل خان به شاه رسید ازآن پس ولایت سیستان ضمیمهی قاین گردید (همان، ص 129) امیر علم خان بعد از این انتصاب، حکام جزء را که در نواحی مختلف قاینات حکومت داشتند، تحت انقیاد خود در آورد و حاکمیت قاطعی در حوزه حکمرانی خود ایجاد کرد. «بعد از فتح سیستان برای استقرار امر خود با سرداران بلوچ مواصلت نمود، دختر سردار ابراهیم خان را خود و دختر سردار شریف خان را برای پسرش امیر علی خان و دختر سردار احمد خان (حاکم لاش و جوین) را برای پسر دیگرش امیر محمد اسماعیل خان به حباله نکاح در آورد» (آیتی، ص 128) با فوت امیرعلم خان قدرت او بین دو فرزندش تقسیم شد، حکومت سیستان به امیر علی اکبر خان حسام الدوله پسر بزرگ و حکومت قاینات به پسر دوم او امیر اسماعیل خان شوکت الملک تفویض شد (منصف ص 30)
این تجزیهی قدرت، رقابتهای شدیدی را بین دو برادر به وجود آورد، بعدها که امیر اسماعیل خان شوکت الملک بسبب نداشتن فرزند برادر کوچکتر خود محمد ابراهیم خان را مورد توجه قرار داد و ثلث اموال خود را بدو بخشید، این اختلاف اوج گرفت و بالاخره در سال 1323 قمری حکومت مرکزی دو برادر را به تهران احضار کرد. امیر علی اکبر خان بلافاصله عازم تهران شد، ولی امیر اسماعیل خان بهعلت بیماری قلبی به تهران نرفت و محمد ابراهیم خان را به نیابت خود فرستاد، در همین زمان امیر اسماعیل خان در گذشت و محمد ابراهیم خان موفق شد با زد و بند و جلب نظر در باریان فرمان حکومت قاینات را با لقب شوکت الملک از مظفرالدین شاه بگیرد (همان، 50-49 و 265 نقل به معنی) وی پس از مراجعت به بیرجند با بهره مند شدن از میراث پدر و ثروت برادر بهصورت بزرگترین قدرت مالی و اقتصادی خاندان علم در آمد ولی با برادرش امیر علی اکبر خان که جانشینی برادر را حق مسلم خود می دانست اختلاف داشت. حکومت سیستان هنوز در دست امیر علی اکبر خان بود، ولی او بسبب کهولت سن اختیارات را به فرزند خود امیر معصوم خان حشمت الملک واگذار کرد (همان 30 تا 52 و 45 تا 265 به تناوب) وی از طرف مادر نارویی بود، سایکس در این باره می نویسد : «میر معصوم خان (جوان 19 ساله) فوقالعاده متکبر و مغرور است. و مخصوصاً چون مادرش دختر سردار شریف خان است از این رهگذر زیاد به خود میبالد، اوضاع سیستان در این تاریخ جالب توجه بود، نظر به قرابت و بستگی نزدیک میر معصوم خان با قبیله نهرویی خالوی مشارالیه سردار سعید خان باطناً زمام کارها را در دست داشت و چون شکایت زیاد به حشمت الملک (منظور علی اکبر خان است) رسید، او نیز پسر بزرگ خود را که از مادر میر معصوم خان نبود به حکمرانی سیستان فرستاد. ولی چون میر معصوم خان حکومت را تحویل نداد، به پردلخان یکی از روسای قبیله سربندی دستور داد تا نهروییها را از سیستان خارج کند. جنگ دوتیره سربندی و نهرویی بالاخره آغاز گردید و نهرویی ها به سمت افغانستان متواری شدند (سایکس، ص 381) بالاخره در سال 1330 قمری حکومت سیستان هم به ابراهیم خان واگذار شد، وی یکی از مدافعین سر سخت رضا شاه بود. مؤلف زندگینامهی او مینویسد: « با آنکه رضا شاه مخالف سازمانهای اشرافی رژیم ملوک الطوایفی و دستگاه خان خانی بود، ولی این مرد که بازماندهی یک سلسله فئودال قدیمی بود، با کمال مهر و محبت او را در دربار خود برگزید. (منصف، ص 8) البته رضا شاه از او به عنوان یک حربه علیه مخالفین خود در سیستان و بلوچستان استفاده میکرد، زیرا خانوادهی علم طی سالها حکومت در آن منطقه شبکهی خویشاوندی وسیعی از طریق ازدواج در این استان به وجود آورده بودند، شوکت الملک تقریباً با تمامی خوانین و روسای عشایر بلوچ قرابت داشت و از طریق آنان بود که میتوانست هر نوع نغمه مخالفی علیه رضا شاه را در نطفه خفه کند و اساس حکومت او را تحکیم بخشد، با کمک او بود که رضا شاه توانست، دوست محمد خان، جمعه خان اسماعیل زیی و جنیدخان رئیس ایل یار احمد زیی مقتدرتین مخالفین خود را در بلوچستان سرکوب کند (منصف، ص 7-106) پس از امیر علم خان حکومت سیستان به برادر زادهاش امیر محمد رضا خان صمصام الدوله واگذار شد و بعد از بر افتادن حکام محلی در زمان پهلوی دوم، همین دار و دسته با پوششها و عناوین جدید وزیر
واستاندار و فرماندار و شهردار و نمایندهی مجلس تا آخرین روزهای حکومت پهلوی در این استان صاحب نفوذ ی
نظرات شما عزیزان: